مليناملينا، تا این لحظه: 19 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره

عسلک مامان

برف بازی

روز چهارشنبه 6/10/91یه برف حسابی اومد و مدرسه ها تعطیل شد و فرداش یعنی 5شنبه بابایی هم تعطیل بود چون جاده ها خراب بود و فرصت خوبی پیش اومد تا ملینا رو برای برف بازی ببره بیرون.     خلاصه همگی رفتیم کوههای آب و برق و ملی و بابا رفتن بازی و مامان و کوروش توی ماشین بودن این چندتا عکس از اون روز:   روز جمعه باز ملینا رو برای درست کردن آدم برف کلوپ پاندا دعوت کرده بود و همگی رفتیم کلوپ پاندا . کوروش تو ماشین خواب بود و ما رفتیم برف بازی و مامان و ملی به هم برف زدند و بعدشم بابا یه آدم برفی برای ملی درست کرد اینم عکسای اون روز:       ...
13 دی 1391

دست کوروش شکسته

        دست کوروش شکسته  بود و رفتیم دکتر عکس گرفت . دکتر گفت . این دست نشکسته سالمه سالم است .فقط ضرب خورده                                                                                    ...
13 دی 1391

ماجراهای من و پسر خاله ام و پانداش

سلام آریا من وقتی کوچولو بودم خرس گندتو دوست داشتم وباهم بازی میکردیم  فیلم بازی ها مون را دارم بیا وببین. اسم اونو گذاشتم :  پاندا                        خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ  رررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر سسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس تتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت ننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننننن...
12 دی 1391

پول برای بابا جونم

سلام بابا محمد من میدونم که شما همیشه به فکر پول درآوردنی وقتیکه میری دستشویی-وقتی داری غذا میخوری-وقتی داری تلویزیون میبینی..... برای همین اینجا برات چندتا شکلک پول گذاشتم تا بیای ببینی و حسابی حال کنی   ...
12 دی 1391

زمستونه زمستون

سلام دوستای من کسانی که وبلاگ منو میبینن  سلام  مثل خاله هام  آزی مری آرزو _دایی هام علی و محمد و عمو هام  میلاد و مسعود و زن عمو آتنا جونم      من از اون موقع که کوروش به دنیا اومدش فکر میکنم که مادم منو دوست نداره _زمستانی خوبی دا شته  ِِِِِِِِِِِِِِِِِِباشید_   ...
11 دی 1391

حرفای دل مامان برای عسلکم

چشمای بسته ی تو رو با بوسه بازش میکنم قلب شکسته ی تو رو خودم نوازش میکنم نمی زارم تنگ غروب دلت بگیره از کسی تا وقتی من کنارتم به هرچی میخوای برسی خودم بغل میگیرمت پر میشم از عطر تنت کاشکی تو هم بفهمی که میمیرم از نبودنت خودم  به جای تو شبا بهونه هاتو میشمرم جای تو گریه میکنم جای تو غصه میخورم هرچی که دوست داری بگو  حرفای قلبتو بزن دلخوشی هات مال خودت  درد و دلات برای من  من واسه ی داشتن تو قید یه دنیا رو کاشکی ازم چیزی بخوای تا به تو دنیامو بدم   خودم بغل میگیرمت پر میشم از عطر تنت   کاشکی تو هم بفهمی که میمیرم از نبودنت   خودم ...
6 دی 1391

دلت چه بیقراره

دختر گلم بازم چند روزیه دلت بیقرار شده و مثل چند وقت پیش ازاینکه ما دوست نداریم و بهت محل نمی زاریم شاکی هستی عزیز دلم باز میگم هزار بار میگم دوستت دارم به خدا خیلی دوستت دارم اگه این روزا نمی تونم باهات وقت بیشتری بزارم به من حق بده آخه من خیلی درگیر داداشی هستم و نمی تونم زیاد با شما بازی کنم امیدوارم یه روزی این رو درک کنی و ازم خرده نگیری. خیلی خیلی خیلی دوستت دارم ...
6 دی 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به عسلک مامان می باشد